این مقاله آخرین مقاله ای است که در دوران مدیریت من به عنوان شریک مدیریت جهانی مک کنزی منتشر خواهد شد. در طول 9 سالی که من در این سمت بودم، مفتخر به دیدار با بیش از 2000 مدیر عامل و رهبران ارشد دولت و بخش های اجتماعی در سراسر دنیا شده ام. من همیشه از مدیرانی که ملاقات کرده ام این دو سئوال را پرسیده ام: اول اینکه چه توصیه ای به افراد جوان تر از خودتان دارید؟ و دوم اینکه در حال حاضر دو یا سه مسئله مهم در ذهن شما چیست؟ این مقاله در مورد دو پاسخ رایجی است که من در مورد این دو سوال دریافت میکردم. یعنی استعداد و رهبری.
تقریبا تمام مدیران و رهبران میگویند که استعداد اولین اولویت شرکت آنهاست. اما یک مدیر با استعداد به چه معناست؟ چند سال قبل من شروع به همکاری با دو رهبر فکری کردم که آن ها نیز درگیر این پرسش بودند. رم جاران که مشاور بسیاری از مدیران و رهبران بوده است و و طیف گسترده ای از موضوعات درباره کسب و کار نوشته است. و همچنین دنیس کری معاون رئیس کورن فری. این مقاله داستان «دستور کار برای مدیرعامل مبتنی بر استعداد» را پوشش میدهد.
رهبرانی که میخواهند استعداد را به یک مزیت رقابتی تبدیل کنند نیاز به این دارند که سرمایه انسانی خود را با همان شدتی که روی سرمایه مالی خود تمرکز کرده اند مدیریت کنند. که این امر نیاز به کسی دارد که نقش بزرگ افسر ارشد انسانی را به عهده بگیرد. این شخص باید با مدیر عامل شرکت نزدیک کار کند و تقریبا نقشی شبیه نقش مدیر عامل دارد. این موضوع یکی از چند موضوعی است که ما در این مقاله بررسی میکنیم.
موضوع دوم ما از بحث رهبری و استعداد، رهبری است. به طور خاص تقاضاهای ارائه شده به مدیران بسیار پیچیده است. امروزه مدیران ارشد با استرس های شناختی و احساسی بیشتری نسبت به نسل های قبلی روبرو هستند. یوهان لواوی و همکارانش در کتاب «پیشروی با چابکی درونی» (Leading with inner agility) برای رهبران و مدیران راهنمایی ایجاد کرده اند که میخواند با توجه به پیچیدگی خود بیشتر در معرض توجه قرار گیرند. یوهان و همکارانش مانند یک مدیرعامل که اخیرا نیازمند پاسخ سریع به هر سوال است، یاد میگیرد که تبدیل به یک شنونده عمیق شود و در نتیجه خلاقیت و توانایی همکارانش را تحریک میکند، پیشنهادات و مثال های عملی ارائه میدهند که امیدوارم این شیوه ها برای شما جذاب و مفید باشد.
منبع: mckinsey.com