سازمانهای هوشمند – انقلاب قریب الوقوع

سازمانهای هوشمند – انقلاب قریب الوقوع

شهرام شکوری – مؤسس و رئیس هیات مدیره گروه شرکت های طرفه نگار، مبتکر نرم افزار هلو

ما در حال ورود به دوره ای هستیم که در آن، هوشمندی به عنوان یک مفهوم جدید، بسیار رایج شده و تمام جوانب زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار داده است. ما شاهد هوشمند سازی شهرها، کارخانه ها و فرودگاه ها هستیم. مفهوم هوشمندی اگرچه به راحتی تعریف نشده است، اما اشاره به ذاتی بودن، هوشیاری و توانایی یادگیری و رشد دارد. با وجود فناوری در حال رشد، ما در موقعیتی هستیم که می توانیم سازمان هایی هوشمند را طراحی کنیم، بنابراین مانند یک ارگانیسم زنده، این سازمان ها قادر خواهند بود در تمام وظایف مهم خود را مدیریت کرده و رشد کنند. به زودی “نحوه مدیریت سازمان ها” جای خود را به “راهی که سازمان ها خودشان را مدیریت می کنند” خواهد داد. در حقیقت سازمان ها شروع به خودآگاهی و هوشمندی می کنند. در نتیجه سازمان ها درست همانند یک ارگانیسم زنده رفتار خواهند کرد و توانایی رشد به خودی خود خواهند داشت.

اصطلاح “سازمان هوشمند” برای سازمان هایی به کار می رود که دانش محور هستند، با اینترنت کار می کنند، به صورت پویا با اشکال و شیوه های جدید سازمانی سازگار هستند، یاد می گیرند و همچنین توانایی ایجاد و بهره برداری از فرصت های ارائه شده توسط اقتصاد جدید را دارند. سازمان هوشمند سازمانی است که ایمن، مبتنی بر اصول و ارزش محور باشد. سازمان های هوشمند تعامل مشترک اعضای خود را تقویت و تسهیل می کنند، ابزارهای اثبات شده را در هر مکانی که یافت شوند در آغوش می گیرند و به آنها عمل می کنند. سازمان های هوشمند توانایی داخلی خود را برای توسعه یا دستیابی به روش ها و ابزارهای عملی توسعه داده اند. این سازمان ها دارای برخی ویژگی های اصلی هستند که آن ها را از سازمان های معمولی متمایز می کند. برخی ازاین ویژگی ها در این نوشتار مورد بحث قرار گرفته است:

  • لایه نازک مدیریتی:

یک سازمان هوشمند دارای یک لایه مدیریتی بسیار نازک است. بیشتر کارهای مدیریتی که معمول و پیچیده هستند توسط ماشین ها انجام می شوند. سازمان های هوشمند دارای برنامه های مدیریتی مبتنی بر هوش مصنوعی هستند که می توانند از عهده کارهای مدیریتی برآیند و به مدیران و رهبران در مدیریت سازمان ها کمک می کند. تاکنون استفاده از هوش مصنوعی و اتوماسیون به فرآیندهای خاص محدود بود اما امروزه می توانیم برنامه هایی داشته باشیم که بتوانند مدیریت پروژه را انجام دهند، یک واحد تجاری را مدیریت کنند، کارهای کلیدی مانند ارزیابی عملکرد یا مدیریت عملکردهای آموزشی را انجام دهند.

  • همکاری انسان و ماشین:

همکاری انسان و ماشین نشان از سازمانهای هوشمند دارد. کارکنان به طور گسترده ای توسط ماشین ها پشتیبانی می شوند و نقش کارکنان در مقایسه با ماشین ها کاملاً قابل تشخیص می باشد. برای تسهیل همکاری انسان و ماشین و اطمینان از انجام صحیح کار در بخش های پیچیده، مهم این است که هر کاری توسط کارکنان، ماشین ها/ ابزارها و فرآیندهای مربوطه انجام شود. در برخی موارد فقط کارمندان و فرآیند درگیر هستند، در حالی که در برخی موارد فقط ماشین ها و فرآیند درگیر هستند.

  • یادگیری گسترده و استاندارد سازی:

یکی از چالش های اساسی که اکثر سازمان ها با آن روبرو هستند، توانایی در یادگیری گسترده است. در نتیجه یادگیری فقط محدود به برخی بخش ها می شود و سازمان ها دارای بخش هایی با عملکرد بالا و پایین خواهند بود. در این صورت سازمان مانند یک موجود استاندارد رفتار نخواهد کرد. با این وجود در مورد سازمان های هوشمند، از آنجا که یادگیری و تعبیه یادگیری توسط ماشین انجام می شود، برای یک سازمان آسان است که یادگیری را در سطح گسترده ای انجام دهد. یادگیری تمایز اساسی سازمانهای هوشمند است.

سازمان هایی که از روش های یادگیری جمعی استفاده می کنند، برای پیشرفت در آینده آمادگی کافی را دارند، آن ها قادر خواهند بود هر مهارت لازم برای موفقیت را توسعه دهند. به عبارت دیگر، توانایی درآمد و سود هر سازمانی با مهارت و توانایی آن ها در یادگیری مسائل جدید رابطه مستقیم دارد. بنابراین، سازمان هایی که در آینده پیشرفت خواهند کرد، “سازمان های هوشمند” می باشند، شرکت هایی که از تخصص جمعی و استعدادها و توانایی های افراد بهره می گیرند تا یاد بگیرند چگونه به صورت تیمی موفق شوند. یادگیری به یک روش زندگی و یک روند مداوم تبدیل می شود، نه یک قسمت خاص از حرفه یک فرد. برای شرکت ها، یادگیری برای موفقیت آینده ضروری است.

از سوی دیگر همراه با ایجاد یادگیری جدید، مهم است که این یادگیری در نحوه انجام آن از طریق سازمان نیز تعبیه شود. در حالی که منطق تعبیه دانش در بین ماشین ها، فرآیند و کارمندان می تواند به صورت خودکار انجام شود ، این فرایند باید توسط تیم مدیریت دانش مدیریت شود. مدیریت دانش در ایجاد و تداوم سازمان های هوشمند نقشی اساسی دارد. برخی از نیازهای مهم سازمانهای هوشمند، از جمله یادگیری، تعبیه یادگیری، استاندارد سازی توسط مدیریت دانش تسهیل می شود.

  • هماهنگی بهتر بین فعالیت ها:

چالش مهم دیگری که سازمان ها با آن روبرو هستند ناتوانی در ایجاد هماهنگی بین فعالیت ها است. مشکلات هماهنگی با مداخلات انسانی و یکسان سازی رفتارهای انسانی اجتناب ناپذیر است و تأثیرات منفی بر سازمان ها دارد. در مورد سازمان های هوشمند، تأثیر رفتار انسان تا حد زیادی بررسی می شود. از آنجا که برنامه ها سازمان ها را مدیریت می کنند، در دستیابی به اهداف جامع بهتر عمل می کنند.

  • سازمان ها به عنوان ترکیبی از وظایف:

پیدایش سازمان های هوشمند زمانی امکان پذیر می شود که پیچیدگی مدیریت کاهش یابد. یکی از نیازهای اساسی این امر نحوه نگرش به سازمان ها به عنوان ترکیبی از وظایف است. برنامه های کاربردی مدیریت سازمان ها باید در سطح وظایف متمرکز شوند و به سازمان ها در مدیریت وظایف کمک کنند.

در نهایت معتقد هستم که هیچ سازمانی بدون نیروی کار هوشمند و با استعداد در پشت صحنه هوشمند نخواهد بود. این به دلیل فداکاری، تعهد و تلاش تیمی صمیمانه و سازمان یافته کارکنان است که باعث می شود یک شرکت هوشمند باشد. البته چشم انداز رهبران عالی یا اتاق فکر سازمان باید به اندازه کافی مثبت باشد تا کارمندان را راهنمایی کرده و آن ها را به سمت تعالی و تبدیل سازمان عادی به سازمان هوشمند ترغیب کند.

صدای شما را می‌شنویم