بازاریابی محتوایی و روابط عمومی دو کار بسیار مرتبط به هم هستند که در عین نزدیکی و شباهتهایی که به یکدیگر دارند، از نظر شرایط کاربردی، هزینه، تاثیرگذاری و سنجش موفقیت کاملا با یکدیگر متفاوتند. روابط عمومی و بازاریابی محتوایی یک هدف نهایی مشابه دارند: انتقال پیام برند به عموم مردم
انجمن روابط عمومی آمریکا (PRSA)، روابط عمومی را اینگونه تعریف کرده است:
“روابط عمومی یک فرآیند ارتباطی استراتژیک است که روابط سودمند دوسویه بین سازمانها و مردم ایجاد میکند.”
مؤسسه بازاریابی محتوا نیز چنین تعریفی را از بازاریابی محتوا ارائه داده است:
“کانتنت مارکتینگ یا بازاریابی محتوایی یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که تمرکز آن بر خلق و پخش محتوای ارزشمند، متناسب و سازگار به منظور جذب و حفظ مخاطبانِ مشخص و موردنظر است که در نهایت مشتریِ سودآور را به واکنش و اقدام ترغیب میکند.”
هر دوی این موارد بر روی آگاهی مردم از برند کار کرده و نسبت به تبلیغات مستقیم، هزینههای کمتری را به صاحبان کسب و کار تحمیل میکنند.
بازاریابی محتوایی در یک نگاه
- مخاطب: مشتریان یک کسب و کار مشخص
- هدف: به نمایش گذاشتن مهارت و تخصص یک شرکت و جذب مشتریان بالقوه
- تاکتیک: جریانهای محتوایی مختلف شامل بلاگ، ویدیو و پستهای شبکههای اجتماعی
روابط عمومی در یک نگاه
- مخاطب: گسترده، عموم مردم
- هدف: ترغیب عموم مردم به حفظ دیدگاه مشخص و مثبت یک شرکت
- تاکتیک: نقل قولها و مصاحبهها با رسانههای سنتی مثل روزنامهها و مجلات، رادیو و تلویزیون
اگر بخواهیم دقیقتر توضیح دهیم، دو نوع روابط عمومی سنتی و روابط عمومی دیجیتال وجود دارد. امروزه با توجه به گسترش دنیای دیجیتال و افزایش تاثیرات آن بر زندگی مردم، “روابط عمومی دیجیتال” نیز به عنوان شاخهای از روابط عمومی شناخته شده که در آن علاوه بر رسانههای سنتی مثل روزنامه و تلویزیون، از رسانهها و پایگاههای خبری آنلاین مثل بلاگها، وبسایتها و شبکههای اجتماعی هم استفاده میشود.
چرا بازاریابی محتوایی مهم است؟
بازاریابی محتوایی با چربزبانی و فشار، از مردم مشتری نمیسازد و آنها را مجبور به خرید نمیکند بلکه به شکلی ماهرانه از طریق محتوا جامعهای تعاملگرا میسازد که مکالمه را پیش برده و غنی میکند.
اهمیت روابط عمومی در چیست؟
بدون روابط عمومی، ایجاد آگاهی از برند با وجود ارسال پیامهای مثبت به مخاطبان درست، دشوار است. به علاوه، روابط عمومی همزمان با اینکه منجر به افزایش فروش و سود میشود، به ایجاد اعتماد و حفظ اعتبار کمک میکند.
کاربردروابط عمومی و بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوایی صرف نظر از یک رویداد یا اتفاق، طبق یک برنامه منظم به کار میرود.
روابط عمومی بیشتر هنگامی که شرکت یا برند، یک رویداد یا موقعیت خاص را برگزار میکند، به کار میرود. از طریق روابط عمومی، رویدادْ همچنان که شرکت در حال سر و سامان دادن به آن است، بیشتر در معرض نمایش و توجه قرار خواهد گرفت.
مصرفکنندهگرایی
در بازاریابی محتوا، لحن برای مصرفکنندگان، همیشه جذاب، سرگرمکننده، دعوتکننده و کاربردی است. از طریق این مقالات، مصرفکنندگان و مشتریان تشخیص خواهند داد که محصولات یا خدماتی را که شرکت شما پیشنهاد کرده و مردم را ترغیب به علاقمندی، امتحان و پیگیری میکند، “میخواهند” یا به آن “نیاز دارند”.
اطلاعات و ایدههای روابط عمومی، معمولا رسمی، مربوط به محصولات یا رویداد است، نه مصرفکنندهگرا.
هزینه
شرکتها، خود میتوانند بازاریابی محتوایی را با بهرهگیری از دانش و علاقه مندی خود، برای برندشان انجام دهند. همزمان، شرکتهای طرف سوم هم خدمات منعطف و کمهزینهای را ارائه میدهند.
شرکتهای روابط عمومی بسته به تاثیرگذاری و نتیجهگیریشان، میتوانند بسیار گرانقیمت باشند.
تاثیرگذاری
شاید تفاوت اصلی روابط عمومی و بازاریابی محتوا، در تاثیرگذاری و دستیابی به نتیجه است. هنگام نوشتن ایدههای بازاریابی محتوا، جایگاه خاصی در نظر گرفته میشود.
در عین حال، گزارشهای روابط عمومی، همگانیتر و کلیتر است؛ اما از آنجایی که ایدههای روابط عمومی اختصاصی نیستند، گسترهی تاثیرگذاری و حصول نتیجهی آن، بیشتر است.
سنجش موفقیت
معیارهای سنجش تاثیرگذاری و موفقیت بازاریابی محتوایی و روابط عمومی، کاملا با یکدیگر متفاوت است.
موفقیت در بازاریابی محتوا معمولا طبق موارد زیر ارزیابی میشود:
- بکلینکها
- ترافیک ارجاعی (Referral Traffic)
- معیارهای تعامل (Engagement Metrics)
در روابط عمومی معمولا با معیارهای زیر تعریف میشود:
- شناسایی رسانه مناسب (Media Placements)
- تایید خبری (Press Mentions) – مثلا انتشار مقالاتی درخصوص محصول، نام شرکت شما و …-
- افزایش جذابیت در ضمیرناخودآگاه مخاطب Imperssions
روابط عمومی و بازاریابی محتوایی دو گروه استراتژی متفاوت است که مهارتهای به خصوص، حجم زیادی خلاقیت، و میزان زیادی تلاش میطلبد. اگرچه روابط عمومی و بازاریابی محتوایی، دو راه جدا و متفاوت برای تعامل با مخاطبان و ایجاد برند است، Kissmetrics معتقد است این دو، همراه با هم بهتر کار میکنند. انتخاب یک مِتُد درست بین این دو، به اهداف برند بستگی دارد.
مطالب مرتبط: