تدوین معماری سازمانی
معماری سازمانی چارچوبی برای تببین، هماهنگسازی و همسوسازی کلیه فعالیتها و عناصر سازمان در جهت نیل به اهداف راهبردی سازمان است. معمار سازمانی همانند دیگر معماران با بخشهای مختلف سیستم درگیر میشود، اما برخلاف دیگر معماریها، معمار با سیستمی مواجهاست که اجزای آن اغلب غیرفیزیکی، غیرقابل لمس و مفهومی بوده و روابط حاکم بر آنها منبعث از روابط و فرهنگ کاری و (یا) انسانی است. جهت توصیف چنین سیستمی، او نمیتواند از روشهای رایج برای دیگر معماریها استفاده نماید و نیاز به استفاده از مدلهای مختلف دارد. میتوان معماری سازمانی را با مجموعهای از مدلهای بهم پیوسته و مرتبط نمایش داد که انتخاب بین انواع مدلهای مناسب بر عهده معمار است. معماری سازمانی ریشه گرفته از بحث «معماری سیستمهای اطلاعاتی» و به خصوص «معماری اطلاعات» و ادامه این نوع از معماریها بطور خاص در سازمان است. تفاوت معماری سازمانی و معماری سیستمهای اطلاعاتی در این است که معماری سازمانی تمام جنبههای سازمان نظیر کاربران، موقعیت جغرافیایی سیستمها، نحوه توزیع آنها، فرآیندهای حرفه، انگیزه کارها، راهبردها، مأموریتهای سازمان و غیره را در نظر میگیرد، در حالیکه معماری اطلاعات، تنها بر اطلاعات متمرکز شدهاست. در واقع، در معماری سازمانی با یک نوع مهندسی مجدد در کل سازمان، از منظر سیستمهای اطلاعاتی روبرو هستیم که سعی در بهبود فرآیندهای کاری سازمان از طریق بهکارگیری فناوری اطلاعات دارد. این روش از لحاظ تاریخی پیشینه طولانی ندارد و در بین بقیه روشها از تازهترینهاست و در طبقهبندی آنها از گونه سازمانگرا و دادهگراست و ناشی از گسترش بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانها و افزایش تعاملات درون و برون سازمانی و همچنین شتاب روزافزون تغییرات است که بحران فناوری را ایجاد نمودهاست.
هدف اصلی از بکارگیری معماری سازمانی ایجاد ارزش افزوده در خصوص توسعه و بکارگیری زیرساختهای فناوری اطلاعات در سازمان است. در طرح معماری سازمانی همیشه باید این سئوال مطرح شود که چه ارزشی از این طرح ایجاد شده و چه کسی به این ارزش نیاز دارد. در مراحل نخستین از تعریف معماری سازمانی باید اهداف دقیق از تعریف و پیادهسازی آن مشخص گردد. در این زمان باید تعیین شود که معماری سازمانی به دنبال رفع چه مشکلاتی در سازمان است و چه عواملی سبب شده است تا نیاز به تعریف معماری سازمانی احساس شود. اهداف معماری سازمانی باید به روشنی مشخص شده و معماری نیز در نهایت به نحوی تعریف و پیادهسازی شود تا اهداف مذکور محقق شوند. معمولا طرحهای معماری سازمانی در راستای ایجاد تحول برای جبران مشکلات جاری و یا دستیابی به سطوح بالاتری از کارایی تعریف میشوند. این اهداف ممکن است در هر سازمان نسبت به سازمان دیگر تفاوتهایی داشته باشند بنابراین قبل از اقدام سازمان به تعریف و پیادهسازی معماری باید اهداف آن به روشنی مشخص گردد.